یه جاهایی هست که باید دستشو بکشی♥
نگهش داری...صورتشو میون دستات محکم بگیری♥
تو چشماش زل بزنی و بگی:
ببین....
من دوست دارم.♥
د بفهم لعنتی! ..
نرو♥و♥و♥وووووووووووووو......................!!!!
این لحظه ها تنم یه آغوش گرم
میخواهد باطعم عشق نه هوس!
این لحظه ها لبانم رطوبت لبهایی را میخواهد باطعم محبت نه شهوت!
این لحظه ها گیسوانم نوازش دستی را میخواهد باطعم ناز نه نیاز!
این لحظه ها تنی میخواهم
که روحم را ارضا کند نه جسمم ر ا!!!
دلم برای یواشکی هامان تنگ شده_
یواشکی حرف زدن شبونه تا صبح_
برای بوسه های پشت گوشی_
با صدای آهسته گفت"دوستت دارم"!
قانون صف: اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد…
قانون تلفن: اگر شما شماره ای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود.
قانون تعمیر: بعد از این که دست تان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد.
قانون کارگاه: اگر چیزی از دست تان افتاد، قطعاً به پرت ترین گوشه ممکن خواهد خزید.
قانون معذوریت: اگر بهانه تان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشین تان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشین تان، دیرتان خواهد شد.
قانون حمام: وقتی که خوب زیر دوش خیس خوردید تلفن شما زنگ خواهد زد.
قانون روبرو شدن: احتمال روبرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش می یابد.
قانون نتیجه: وقتی می خواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمی کند، کار خواهد کرد.
قانون بیومکانیک: نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد.
قانون تئاتر: کسانی که صندلی آنها از راه روها دورتر است دیرتر می آیند.
قانون قهوه: قبل از اولین جرعه از قهوه داغتان، رئیس تان از شما کاری خواهد خواست
که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید.
♥یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آنشب مست مستش کرده بود فارق از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او پر ز لیلا شد دل پر آه او
گفت یارب از چه خوارم کرده ای؟ برصلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای وندر این بازی شکستم داده ای
نیشتر عشقش به جانم میزنی دردم از لیلاست آنم میزنی
خسته ام زین عشق،دل خونم مکن من که مجنونم،تو مجنونم مکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم این تو و لیلای تو،من نیستم
گفت:ای دیوانه لیلایت منم در رگ پنهان و پیدایت منم
سالها با جورلیلا ساختی من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم صدقمار عشق یکجا باختم
کردمت آواره صحرا نشد گفتم عاقل میشوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یاربت غیر لیلا برنیامد از لبت
روزوشب او را صدا کردی ولی دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر میزنی در حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود درس عشقش بیقرارت کرده بود
مرد راهش باش تا شاهت کنم صد چو لیلا کشته در راهت کنم♥
خداوندا!!!
جای سوره ای به نام ♥عشق♥در قرآن تو خالیست!
که اینگونه آغاز میشود
:و قسم به روزی که دلت را بشکنند وجز خدایت مرهمی نخواهی یافت!
کاش آدم ها یکم جرات داشتن !
گوشی رو برمیداشتن و زنگ میزدن و میگفتن :
ببین ؛ دلم واست تنگ شده ،
واسه هیچ چیز دیگه ای هم زنگ نزدم . . . !
۱.به حرمت اشک مادرم توبه کردم--
-۲.دانی که چرا راز جهان با تو نگفتم/طوطی صفتی طاقت اسرار نداری--
۳.بوق نزن شاگردم خوابه-
-۴.بی تو هرگز ....با تو ؟؟؟عمرا-
-۵.از عشق تو لیلی.....رفتم زیر تریلی(واسه گریسکاری)--
-۶.اگه میتونی این تابلو رو بخونی یعنی فاصلت کمه فاصله رو رعایت کن--
-۷.دنبالم نیا اسیرم می شی--
-۸.گشتم نبود....نگرد نیست--
-۹.سرپایینی برنده سربالایی شرمنده
به سلامتی اون رفیقی که مجازیہ_
اما!!!
جورے برات سنگ صبورو کہ ھیچ کدام
از رفیقہای واقعیت بہ گرد پاش نمیرسن!
ϰ-†нêmê§ |